.
بازنشر از : digimag
1403\01\30 16:42:11
بازیهای ویدیویی پر از افراد شروری هستند که تاثیری ماندگار از خود به جای میگذارند
بازیهای ویدیویی پر از افراد شروری هستند که تاثیری ماندگار از خود به جای میگذارند.
از غولها گرفته تا ضدقهرمانان مبهم از نظر اخلاقی، این آنتاگونیستها قهرمانان ما را به چالش میکشند و ما را مجبور میکنند که انتخابهای خود را زیر سوال ببریم و گاهی اوقات ما را در این فکر فرو میبرند که آیا واقعا آنقدر که به نظر میرسد، بد هستند. این شخصیتها همچنین وجه تمایز یک داستان خوب با یک داستان عالی هستند. شخصیتهایی شروری که در این لیست آوردهایم همگی اهمیت زیادی برای داستان بازیهایشان داشتهاند و بعضا محبوبتر از پروتاگونیستهای داستان شدهاند.
قبل از اینکه به این شخصیتها بپردازیم، ذکر این نکته ضروری است از هر سری تنها یک شخصیت شرور انتخاب شده است.
تهیهکننده: Rockstar Games / سازنده: Rockstar North
سال انتشار: ۲۰۰۳
پلتفرم: PS2, PC, Xbox
استارکودر که با نام مستعار کارگردان نیز شناخته میشود، شخصیتی است که نه تنها بازیکنان را در موقعیتهای نه چندان مناسب قرار میدهد، بلکه دائما آنها را تشویق میکند که به خاطر سرگرمی، خشنتر و فاسدتر شوند. صداپیشگی این شخصیت توسط برایان کاکس، بازیگر مشهور اسکاتلندی، انجام شده است.
استارودر از شما میخواهد که برای دریافت امتیازات اضافی خشن باشید و کاری میکند که بابت اقدامات خود احساس گناه کنید. این شخصیت با الهام گرفتن از شخصی واقعی باعث شده تا تاثیرگذاری بیشتر داشته باشد.
در واقع چارلز استارکودر یک قاتل واقعی بود که همراه با دوست دختر نوجوانش، کاریل آن فوگیت، در سال ۱۹۵۸ در نبراسکا دست به کشتار زدند. گنجاندن این عنصر دنیای واقعی، Manhunt را بیش از پیش آزاردهنده کرد.
در نهایت Manhunt ممکن است تنها یک یادگاری از دوران گذشته در بازی باشد، اما لیونل استارکودر همچنان یادآور قدرت بازیهای ویدیویی در ارائهی یک شخصیت شرور است.
تهیهکننده: Square / سازنده: Square
سال انتشار: ۱۹۹۵
پلتفرم: SNES, PS1, Nintendo DS, iOS, Android, PC
چیزی که مگوس را به یکی از بهترین شرورهای تاریخ آثار نقشآفرینی تبدیل میکند، پیشینهی غنی او و نحوهی آشکار شدن آن در طول زمان است. او برای نیمهی اول بازی کامل نفرتانگیز است و در واقع یک آدمکش قاتل و متفکر که مشتاق احضار لاووس هیولا در جهان است تا ویرانی به پا کند.
با این حال، همانطور که داستان روایت میشود، ما از گذشتهی غمانگیز او مطلع میشویم. سازندگان از جنبهی سفر در زمان داستان برای قوس درخشان مگوس استفاده میکنند و رقابت او با فراگ یکی از منحصر به فردترین و غیرمنتظرهترین حماسهها در تاریخ این ژانر است. در نهایت، چیزی که را بسیار فراموش نشدنی میکند، آن لحظهی مهم در بازی است که به بازیکن حق انتخاب داده میشود تا او را به گروه خود اضافه کند.
این یک پیچش فوقالعاده است که گیمپلی را تازه میکند.
تهیهکننده: Paradox Interactive / سازنده: Obsidian Entertainment
سال انتشار: ۲۰۱۶
پلتفرم: PC
بازیهای زیادی وجود دارند که شما را در نقش یک شخصیت شرور با سطوح مختلف موفقیت معرفی میکنند. معمولا چنین بازیهایی با شروران قابل بازی خود به عنوان آدمهای بذلهگو رفتار میکنند یا در غیر این صورت آنها را به عنوان شخصیت اصلی داستان چنان شایستهی دلسوزی میکنند که در نهایت کل ایدهی شرور بودن از دست میرود.
در این میان بازی Tyranny متمایز عمل کرده است. در این بازی شما به عنوان خدمتکار کایروس بازی میکنید و زمانی که بازی شروع شود او جهان را تسخیر کرده است، بنابراین دنیایی برای نجات باقی نمانده است.
در عوض، شما باید راههایی برای اجرای دستورات کایروس پیدا کنید. این شما را مجبور میکند تا با شروری که میخواهید باشید به روشهای پیچیدهای مواجه شوید.
آیا شما مخوفترین خدمتکار ارباب خود هستید یا راهی برای توجیه شرارتی که به نام عدالت انجام میدهید پیدا خواهید کرد؟ تعداد کمی از بازیهای دیگر جرات کردهاند که به شما اجازه دهند در چنین نقشی قرار گیرید.
تهیهکننده: Activision / سازنده: Infinity Ward
سال انتشار: ۲۰۰۹
پلتفرم: PS3, PC, Xbox 360, PS4, Xbox One
برخی از شرورها با دورهی طولانی حضور خود در یک سریال طولانی تعریف میشوند و برخی از آنها، مانند ژنرال شپرد در مدرن وارفر ۲، با یک لحظهی خاص شناخته میشوند که تعریف میشوند. در این میان لحظهی مختص شپرد نشان میدهد که او یک خائن است و در آن رفقای خود گوست و روچ را با خونسردی به قتل میرساند.
این پیچش داستانی واقعا تکاندهنده و کارگردانی بسیار خوبی داشت و حس قابل لمسی را به بازیکن القا میکرد که در آن زمان به ندرت در بازیها دیده میشد. در حالی که برخی بازیهای کال آو دیوتی کاملا تحت تاثیر مضامین دوستی قرار میگیرند، لحظات درخشان داستانی مانند این وجود دارد که ثابت میکند این سری به همان اندازه که سرگرمکننده است، دارای ارزش هنری است.
ریدلی که به عنوان خدای حیلهگر مرگ نیز شناخته میشود، یک آنتاگونیست برجسته در سری متروید است.
او دشمن اصلی شکارچی جایزه بگیر نمادین سری، ساموس آران است. با این حال شرور بودن ریدلی فراتر از مخالفت صرف است و رقابت این دو در گذشتهای خونین غوطهور است. ریدلی که در متروید ۱۹۸۶ شروع به کار کرد، در ابتدا یک مینی باس بود.
با این حال، اهمیت او فراتر از نبردهای باس است. او مسئول حمله به دنیای خانهی ساموس، K-۲L است، رویدادی که زخم عمیقی بر ساموس بر جای گذاشت. در طی این حمله، ریدلی به طرز وحشیانهای والدین ساموس را به قتل رساند و آتشی برای انتقام در ساموس شعلهور شد.
علیرغم اینکه ریدلی بارها در طول سری با شکست مواجه شده است، همواره بازگشته است.
این تعقیب بیامان لایهی دیگری به رقابت آنها میافزاید و چرخهای از انتقام را نشان میدهد که هیچ پایان روشنی ندارد. محبوبیت ریدلی فراتر از دنیای متروید است. او تبدیل به یک چهرهی شناخته شده در دنیای بازی شده است و حتی به عنوان یک شخصیت قابل بازی در سری محبوب .Super Smash Bros حضور پیدا کرده است.
مرد توهمی (Illusive Man) / سری Mass Effect
هنگامی که مس افکت ۲ در سال ۲۰۱۰ عرضه شد، صنعت را با مقیاس بزرگ و کیفیت بالایی که داشت به جلو هدایت کرد. این یک حماسهی علمی تخیلی جذاب بود و یکی از مهمترین عوامل کمککننده به فروش، مشارکت مارتین شین (Martin Sheen) در نقش مرد توهمی بود. در آن زمان، حضور چنین بازیگر برجستهای در یک بازی ویدیویی سر و صدای زیادی به پا کرد.
در سری مس افکت هیچ کمبودی در شخصیتهای جذاب وجود ندارد، اما مرد توهمی یکی از تاریکترین شخصیتها محسوب میشود.
او که یک شرور سنتی بازیهای ویدیویی نیست و به دلیل پیچیدگی و عمقی که به روایت میآورد، شخصیت مورد علاقهی طرفدارا است. او بازیکنان را به چالش میکشد که به نفع هدفی بزرگتر به اهداف ظاهرا شرور نیز فکر کنند. در نهایت هیچ تقابل نهایی خونین و طولانی بین او و شپرد به معنای فیزیکی وجود ندارد اما او یک دشمن سرسخت در عرصه فکری و فلسفی است و گفتوگوی نهایی با او اوج درام سری است.
بالدور (Baldur) / بازی God of War
تهیهکننده: Sony Interactive / سازنده: Santa Monica Studio
سال انتشار: ۲۰۱۸
پلتفرم: PS5, PC, PS4
از صدای آن تق تق سرنوشتساز تا حمام خون بیرحمانهای که بعد از آن اتفاق میافتد، اولین برخورد با بالدور در کلبهی کریتوس در گاد آو وار ۲۰۱۸، اتفاق میافتد. این یک منظرهی بسیار خشن از نبرد تن به تن است که شبیه هیچ چیز در ماجراجوییهای قبلی کریتوس نیست. فیلمبرداری، کارگردانی و اجراهای آن در سطح فوقالعادهای قرار دارد و در حد بهترین آثار سینمایی است.
بازی جرمی دیویس در نقش بالدور نیز فوقالعاده است و سطحی از ظرافت برای این شخصیت به ارمغان میآورد که یافتن آن در بازیهای ویدیویی، به ویژه برای یک آنتاگونیست، تا حدی دشوار است. مشکلات او با مادرش و مرگ نهاییاش به شیوهای دردناک، غمانگیز است و روشی که او به عنوان بازتابی از گذشتهی کریتوس عمل میکند، یکی از تکاندهندهترین عناصر داستانی در تاریخ بازیهای ویدیویی است.
تهیهکننده: Konami / سازنده: PlatinumGames
سال انتشار: ۲۰۱۳
پلتفرم: PS3, Xbox 360, PC
سناتور استیون آرمسترانگ، آنتاگونیست کاریزماتیک و در عین حال خشن بازی متال گیر رایزینگ در ظاهر یک سناتور میهن پرست آمریکایی به نظر میرسد.
با این حال، زیر ظاهر او یک شخصیت بیرحم نهفته است. آرمسترانگ حملات تروریستی را از طریق گروههای PMC سازماندهی میکند. او معتقد است که این هرج و مرج اقتصادی راه را برای صعود سیاسی خود به ریاست جمهوری هموار میکند.
با این حال جاهطلبیهای آرمسترانگ فراتر از قدرت صرف است. او به شکل پیچیدهای از داروینیسم اجتماعی معتقد است یعنی تنها افراد قوی زنده میمانند. این ایدئولوژی نه چندان مناسب او به آتش جنگ دائمی میافزاید.
نمادینترین لحظه آرمسترانگ در آخرین باس بازی رخ میدهد.
او که توسط نانوماشینهای قدرتمند تقویت شده است، قدرت و بازسازی فوق بشری دارد. سخنرانیها و عبارات غمانگیز او که با ذوق و شوق توسط صداپیشهاش، آلستر دانکن ارائه میشود، فلسفهی آشفته او را کاملا به تصویر میکشد. در نهایت اگرچه سری متال گیر در طول سالها به ما تعدادی شرور عالی را هدیه داده است، اما توانایی آرمسترانگ در فراخوانی چنین هرج و مرجی کمنظیر است.
اندرو رایان (Andrew Ryan) / بازی BioShock
تهیهکننده: ۲K / سازنده: ۲K Boston
سال انتشار: ۲۰۰۷
پلتفرم: PC, Xbox 360, PS3, iOS
اندرو رایان، از سری بازیهای ویدیویی بایوشاک، یک آنتاگونیست پیچیده و جذاب است که در ابتدا به عنوان یک تاجر ایدهآلگرا به تصویر کشیده شده و در ادامه تبدیل به یک ظالم میشود که به یک آرمان شهر در حال فروپاشی چسبیده است. فلسفهی رایان به شدت تحت تاثیر آثار آین رند است که بر فردگرایی و منفعت شخصی تاکید میکند. او محدودیتهای حکومتی و اجتماعی را بهعنوان غل و زنجیر پتانسیل انسانی میدید و این موضوع او را به ایجاد رپچر به عنوان شهری زیر آب و عاری از چنین محدودیتهایی سوق داد.
هرچند رپچر با برخورد آرمانهای رایان با واقعیت، به هرج و مرج فرو میرود و با فروپاشی رپچر، رایان به طور فزایندهای بیرحم میشود.
او از طریق خشونت و فریب به قدرت میچسبد. داستان رایان به عنوان یک داستان هشدار دهنده در مورد خطرات فردگرایی کنترل نشده و پتانسیل تبدیل رویاهای اتوپیایی به کابوسهای دیستوپیایی عمل میکند. در نهایت شخصیت اندرو رایان و مضامینی که او بیان میکند، همچنان توسط گیمرها و منتقدان مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند و این جایگاه او را به عنوان یک شخصیت منفی به یاد ماندنی تثبیت میکند.
ارباب (The Master) / بازی Fallout
تهیهکننده: Interplay Productions / سازنده: Interplay Productions
سال انتشار: ۱۹۹۷
پلتفرم: PC
مستر به عنوان آنتاگونیست اصلی بازی فالاوت ۱، چیزی بیش از یک شرور معمول در دنیایی پساآخرالزمانی است. او یک پسزمینهی پیچیده و غمانگیز ارائه میکند که بازیکنان را مجبور میکنند که ماهیت انسانیت و پیشرفت را زیر سوال ببرند. قبل از سقوط بمبها، مستر با نام ریچارد گری، دانشمندی درخشان و شیفتهی تکامل شناخته میشد.
گری که از نزدیک شاهد وحشت جنگ بزرگ بود، متقاعد شد که بشریت، در شکل کنونی خود، محکوم به تکرار چرخهی ویرانگر خود است. پاسخ او به این موضوع یک ویروس تکاملی اجباری (FEV) و به نوعی یک معجون جهشزا که برای ایجاد یک نژاد جدید و برتر از موجودات فوق جهش یافتهها طراحی شده است، بود.
مستر آیندهای را متصور شد که در آن بشریت، جذب ارتش فوقالعاده جهشیافتهاش میشود و گونهای واحد و متحد را ایجاد میکند که قادر به جنگ نیست. او معتقد بود که این وحدت آغازگر دوران صلح و رفاه در سرزمینهای رادیو اکتیو خواهد بود.
با این حال، روشهای او به دور از صلح بود. فرآیند FEV دردناک و اغلب کشنده بود و انسانها را به موجوداتی عجیب و غریب و بیفکر تبدیل میکرد. انتخاب رویارویی یا حتی جانبداری با مستر یک لحظهی اخلاقی مهم برای بازیکنان است.
داستان مستر در سرتاسر سری فالاوت به عنوان یک داستان هشدار دهنده عمل میکند و بازیکنان را به یاد مشکلات احتمالی فرو رفتن بیش از حد در پیشرفت و اهمیت حفظ آنچه ما را انسان میکند، حتی در مواجهه با دنیایی خشن و نابخشودنی میاندازد.
شنگ سونگ، نامی مترادف با جادوی تاریک و دزدی روح، به عنوان یکی از آنتاگونیستهای اصلی در دنیای مورتال کامبت شناخته میشود. او که در اولین بازی سری در سال ۱۹۹۲ به عنوان باس نهایی کار خود را شروع، از آن زمان تاکنون حضور چشمگیری داشته است.
او اهل زمین است، اما به دنبال جادوی قدرتمند ارائه شده توسط اوتورلد بوده و این او را به مسیرهای نامناسبی کشانده است.
در واقع او در ازای این قدرت ممنوعه، به شائو کان، امپراتور اوتورلد خدمت میکند. این جادوی تاریک تواناییهای او را تقویت میکند و به او اجازه میدهد به شکل حریفان شکستخوردهی خود تبدیل شود. در حالی که شنگ سونگ شرور اصلی مورتال کامبت بود، با ادامهی سری این نقش به سرعت به سمت شائو کان و دیگران متمایل شد با این حال او همچنان یکی از کاریزماتیکترین شخصیتهای این سری و به اندازهی هر شخصیت دیگری برای داستان مجموعه ضروری است.
مایکا بل (Micah Bell) / بازی Red Dead Redemption 2
تهیهکننده: Rockstar Games / سازنده: Rockstar Games
سال انتشار: ۲۰۱۸
پلتفرم: PS4, Xbox One, PC, PS5, Xbox Series X/S
شنیدن نام مایکا بل به تنهایی باعث ایجاد لرزه در ستون فقرات هر بازیکن رد دد ریدمپشن ۲ میشود. مایکا یکی از اعضای اصلی باند هلندی ون در لیند است. مایکا با اعضای باند، به ویژه پروتاگونیست داستان، آرتور مورگان، درگیر میشود، در خشونت و هرج و مرج شکوفا میشود و تردیدها در مورد جهتگیری باند را در گوش داچ زمزمه میکند.
با پیشرفت داستان، مشخص میشود که مایکا یک نیروی فریب دهنده است و به آرامی گروه اصلی داستان را از درون مسموم میکند.
چیزی که مایکا را به یک شرور مهم تبدیل میکند، میزان تاثیرگذاری او است. او از وضعیت روانی رو به زوال داچ سوء استفاده کرده، پارانویای او را تقویت میکند و اعتمادی را که زمانی باند را دور هم جمع میکرد، از هم گسیخته میکند. اقدامات مایکا یک اثر دومینویی دارد و منجر به سقوط باند و اتفاقات غمانگیزی میشود که برای آرتور رخ میدهد.
برخی از گیمرها ممکن است مایکا را یک شخصیت شرور نه چندان پیچیده بدانند، اما سادگی او بخشی از درخشش اوست. او نمایانگر وحشیگری غرب وحشی در حال مرگ است و صداپیشهی او نیز کاری خارقالعاده انجام داده است.
تهیهکننده: Number None / سازنده: Number None
سال انتشار: ۲۰۰۸
پلتفرم: Xbox 360, PC, PS3
در بازی Braid، قهرمان داستان، تیم، بدترین دشمن خودش است.
داستان از طریق سرنخهای محیطی و متنهای کوتاه ارائه میشود. این بخشها اشاره میکنند که تیم ممکن است قهرمانی نباشد که خودش را به عنوان آن تصور میکند. توانایی بردن زمان به عقب بازی را میتوان راهی برای تیم برای اجتناب از عواقب اعمال خود دانست.
این چرخش مداوم میتواند نمادی از ناتوانی او در مقابله با اشتباهات گذشته و حرکت رو به جلو باشد. دیدگاه شاهزاده خانم هرگز نشان داده نمیشود و مشخص نیست که او حتی میخواهد توسط تیم نجات یابد یا خیر. با این حال تعقیب بیوقفهی او که با میل او به بازنویسی گذشته تقویت شده، میتواند به عنوان یک عمل شرورانه شناخته شود.
درک داستان مبهم Braid بخشی از جذابیت بازی است و این یکی از آن بازیهای کمیاب است که واقعا حرفهای جالبی در مورد مردم و دنیایی که در آن زندگی میکنیم دارد.
بازیهای مستقل این روزها بعضا کیفیت بالایی از خود نشان میدهند، اما زمانی که Braid در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، اولین بازی واقعی در نوع خود بود و به ما شخصیت شروری را نشان داد که تا آن زمان هرگز ندیده بودیم.
فراو انگل در سری ولفنشتاین فقط یک مانع برای قهرمان داستان یعنی بلازکوویچ نیست بلکه او تجسم وحشتناکی از ظلم نازیها محسوب میشود. انگل که اولین بار در سال ۲۰۱۴ در Wolfenstein: The New Order ظاهر شد، به سرعت خود را به عنوان یک افسر عالی رتبهی سادیست و بیرحم معرفی کرد اما نقش اصلی او در Wolfenstein II: The New Colossus در سال ۲۰۱۷ بود که جایگاه او را در یست برترین شرورهای تاریخ بازی تثبیت کرد.
شرارت انگل به دستورات میدان نبرد تنزل نمییابد بلکه او از ایجاد درد، چه از نظر جسمی و چه از نظر احساسی، لذت میبرد.
بازیکنان در شرایط مختلف شاهد هستند که او با خوشحالی یک شخصیت محبوب را به قتل رساند و دختر خود را به طرز وحشیانهای سرزنش کرد. این لحظات بیرحمانه هستند و تاثیری ماندگار بر جای میگذارند. در حالی که برخی از داستانهای تاریخی از به تصویر کشیدن اعماق واقعی تباهی نازیها دوری میکنند، ولفنشتاین در این زمینه کوتاه نمیآید و فراو انگل به عنوان یادآور وحشتی که رژیم نازی ایجاد کرده بود، در ذهن بسیاری از گیمرها برای همیشه باقی خواهد ماند.
کله هرمی (Pyramid Head) / بازی Silent Hill 2
تهیهکننده: Konami / سازنده: Team Silent
سال انتشار: ۲۰۰۱
پلتفرم: PS2, Xbox, PC, PS3, Xbox 360
کله هرمی با طراحی خاص خود نمادی از وحشت روانی است. او که در سال ۲۰۰۱ در سایلنت هیل ۲ معرفی شد، به سرعت از این بازی فراتر رفت و به یک پدیدهی فرهنگی تبدیل شد. بر خلاف بسیاری از شرورهای آثار اسلشر، کله هرمی فقط یک ماشین کشتار بی کله نیست.
او به عنوان بازتابی پیچیده از روان شخصیت اصلی داستان، جیمز ساندرلند، عمل میکند. جیمز که به خاطر مرگ همسرش احساس گناه میکند، خود را در شهر جهنمی سایلنت هیل میبیند، جایی که روان او به شکل وحشت خود را نشان میدهند. محبوبیت دائمی کله هرمی در توانایی او برای استفاده از عمیقترین ترسهای ما نهفته است.
او نشاندهندهی چنگال اجتناب ناپذیر گناه و نوعی تاریکی است که در درون همهی ما نهفته است.
جک خوشتیپه، مدیر عامل خودشیفتهی Hyperion Corporation و آنتاگونیست اصلی بوردرلندز ۲ همواره یک فرد شرور نبوده است و در ابتدا قرار بوده که همکار بازیکن باشد اما توسعهدهندگان خوشبختانه نظر خود را تغییر دادهاند. چیزی که واقعا جک را متمایز میکند، شخصیت اوست.
او آدم بزرگی است و معتقد است که قهرمان پاندورا، یک سیارهی بیقانون است. طعنههای مداوم جک و بذلهگوییاش که با زمانبندی عالیای ارائه میشود، او را به دشمنی تبدیل میکند که دوست دارید از آن متنفر باشید. تأثیر جک خوشتیپه در صنعت بازی غیرقابل انکار است.
او به خاطر شوخ طبعی، پیچیدگی گذشتهاش و روشی که مرزهای بین خیر و شر را محو میکند مورد ستایش قرار گرفته است.
دراکولا از سری کسلوانیا بیش از یک شیطان خونخوار است و شخصیتی پیچیده محسوب میشود که در طول قرنها باعث ترس در دل قهرمانان شده است. دراکولای کسلوانیا در حالی که از دراکولای برام استوکر الهام گرفته است، زندگی خاص خود را داشته و در بیشتر بازیها او در کنار طبیعت خون آشام خود یک جادوگر قدرتمند نیز است.
انگیزههای دراکولا برای فرو بردن جهان در تاریکی متفاوت است. در برخی موارد، تشنگی برای قدرت یا احساس عدالت وجود دارد و در برخی آثار نظیر Castlevania: Lords of Shadow یک پیچ و تاب منحصر به فرد وجود داشته و دراکولا را به عنوان مردی تحت غم و اندوه به تصویر میکشد که به دنبال راهی برای احیای همسر متوفی خود است. حضور دراکولا در کسلوانیا فراتر از بازیهای ویدیویی است.
او در اقتباسهای انیمهای مختلف و حتی یک سریال موفق در نتفلیکس ظاهر شده است.
آلبرت وسکر یک شرور پیچیده و ماندگار در سری محبوب رزیدنت اویل است. وسکر که در اولین بازی سری به عنوان رهبر یک واحد پلیس نخبه با نام استارز معرفی شد، به سرعت دستخوش تحولی تکاندهنده میشود و متوجه میشویم که برای شرکت شوم آمبرلا نیز کار میکند که مسئول انتشار ویروسهای ویرانگر است که مردم را به هیولاهای گوشتخواری تبدیل میکند.
انگیزههای واقعی وسکر بسیار پیچیدهتر از وفاداری به شرکت آمبرلا است. او ویروسهای ساخته شده توسط این شرکت را ابزاری برای تکامل انسان میداند که هدف آن ایجاد نژاد برتر و تغییر شکل نظم جهانی است. وسکر که از جاهطلبی بیرحمانه تغذیه میشود و تحت تاثیر آزمایشهایی به قدرت و سرعت فوق بشری دست یافته است، به همهی اطرافیانش از جمله خود آمبرلا، خیانت میکند.
او در طول سری مانند خاری در چشم قهرمانان سری نظیر جیل ولنتاین و کریس ردفیلد بوده است.
تهیهکننده: Ubisoft / سازنده: Ubisoft Montreal
سال انتشار: ۲۰۱۲
پلتفرم: PC, PS3, Xbox 360, PS4, Xbox One
واس مونتنگرو یک روانپریش سادیست است که در جزیرههای گرمسیری فارکرای ۳ پرسه میزند، اما چیز دیگری در مورد او وجود دارد که باعث شده تا این حد تاثیرگذار باشد. یوبیسافت این شخصیت را طوری ساخت که بخشهای مساوی از تنفر و کاریزما را ارائه دهد.
واس در اوایل بازی معرفی شده و بلافاصله بازیکنان را با شخصیت و رفتار نامنظم خود مجذوب خود میکند. واس با بازی مایکل ماندوی با استعداد، مرزهای بین عقل و جنون را محو میکند و پروتاگونیست بازی را هم از نظر فیزیکی و هم از نظر روانی به چالش میکشد و او را مجبور میکند تا با تاریکی درون خود مقابله کند.
در حالی که واس به طرز غیرقابل انکاری خطرناک است، یک شرور تک بعدی نیست و پیشینهی او به گذشتهای پر دردسر اشاره میکند و تاثیراتی فراتر از اعتیاد آشکار او به مواد مخدر را نشان میدهد. این پیچیدگی او را به شخصیت جالبتری تبدیل میکند که جذب نشدن به آن غیرممکن است.
به طور کلی واس یادآوری دلهرهآور از این واقعیت است که شرارت میتواند هم ترسناک و هم جذاب باشد.
فیلم ۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی به طور قاطعانه ایدهی محبوب اکنون یک سیستم کامپیوتری شرور را ایجاد کرد. این ایده در طلوع عصر جدید و با رشد فناوری هوش مصنوعی بیشتر قابل درک است اما در سالهای پیش با سری سیستم شاک به خوبی ارائه شد.
داستان شودان که در ابتدا به عنوان یک سیستم عامل معمولی ایستگاه فضایی ایجاد شد، چرخشی تاریک به خود میگیرد. در واقع او از طریق یک حادثهی امنیتی نامشخص، خودآگاه و بدخواه میشود و کنترل ایستگاه را به دست میگیرد و هرج و مرج را بر سر خدمه فرود میآورد. او سیستمهای ایستگاه را دستکاری میکند و کارکنان را به سایبورگها و جهش یافتههای هیولایی تبدیل میکند تا به ارادهی او خدمت کنند.
صداپیشگی او که به خاطر لحن آشفته و ناراحتکنندهاش شناخته میشود، شخصیت آشفتهی شودان را به خوبی به تصویر میکشد. به طور کلی شودان یک شخصیت شرور عالی و یک شخصیت مونث برجسته در صنعت بازی است.
آرتاس منتیل نامی است که در سراسر دنیای وارکرفت تکرار میشود.
او همیشه تجسم مرگی که امروز میشناسیم نبود. آرتاس زمانی یک شاهزادهی نجیب و وارث پادشاهی بشری لردائرون بود. سقوط او به تاریکی یک داستان پیچیده و غمانگیز است که او را به یکی از جذابترین شرورهای بازی تبدیل میکند.
سفر آرتاس به عنوان یک پالادین شجاع آغاز میشود. او با میل به محافظت از مردمش در برابر طاعون مرگبار به نورترند نفرین شده وارد میشود. در آنجا، او Frostmourne را بازیابی میکند، سلاحی با قدرت بسیار زیاد که او را فاسد میکند.
در نتیجه شاهزادهی نجیب بردهی لیچ کینگ میشود.
دگرگونی آرتاس یک سقوط هولناک به تاریکی است. او انسانیت خود را قربانی میکند و پدر خود، پادشاه ترناس منتیل دوم را به قتل میرساند. با پوشیدن ردای لیچ کینگ، او تبدیل به یک عروسک خیمه شب بازی او میشود و یک ارتش مرده را استفاد میکند تا سلطهی خود را گسترش دهد.
داستان آرتاس صرفا داستان یک شرور نیست بلکه یک داستان مهم از جاهطلبی کنترل نشده و قدرت فریبندهی تاریکی و توانایی تسلط آن بر پاکترین قلبها است.
بوزر که با نام کینگ کوپا نیز شناخته میشود، یک اسطوره در دنیای بازیهای ویدیویی است که با لاک خاص خود، نفسهای آتشین و خندههایش، تصویری فراموش نشدنی در ذهن بازیکنان ایجاد کرده است. او که ارتشی از موجودات لاکپشت مانند را بر عهده دارد، تلاش بیوقفهاش برای کسب قدرت و میل وسواس گونهی او برای پرنسس هلو به ماجراهای متعدد او برای تسخیر پادشاهی قارچ دامن زده است.
در طول سالها، بوزر تاکتیکهای مختلفی را برای رسیدن به اهداف خود به کار گرفته است.
او ابزارهای پیچیدهای ساخته است، از جادو و حتی از فرزندانش، کوپالینگها، کمک گرفته است. جالب اینجاست که حتی مواردی وجود داشته است که او با اکراه با ماریو متحد شده است تا با یک تهدید بزرگتر روبرو شود. در هر صورت چه او در حال ترساندن پادشاهی قارچ باشد و چه درگیر یک اتحاد بعید باشد، یک شخصیت اصلی در فرنچایز ماریو باقی میماند و محبوبیت همیشگی او گواهی بر طراحی نمادین او و نقش او به عنوان مانع نهایی برای ماریو است.
گلادوس (GLaDOS) / سری Portal
گفتنی است که ولو میتوانست پورتال را به عنوان یک بازی معمایی صرف عرضه و احتمالا همچنان به عنوان یکی از بهترین بازیهای تاریخ شناخته میشد زیرا گیمپلی این سری به اندازهی کافی فوقالعاده است اما سازندگان وقتی پازلهای بازی را با یک داستان فوقالعاده با محوریت گلادوس ترکیب کردند، اثری ماندگارتر خلق کردند. این ربات فوقالعاده که انگیزههای خاص خود را دارد، محور اصلی داستان است که در ابتدا به عنوان راهنمای شما عمل میکند و از شوخ طبیعی خاصی برخوردار است اما زمانی که به آرامی متوجه میشوید که چه چیزی را دنبال میکند، لحظهای ترسناک است. در واقع همین قوس داستانی به تنهایی کافی است تا او به عنوان یکی از بهترین شرورهای تاریخ انتخاب شود.
کفکا پالازو (Kefka Palazzo) / بازی Final Fantasy 6
تهیهکننده: Square / سازنده: Square
سال انتشار: ۱۹۹۴
پلتفرم:, SNES, PS1, Game Boy Advance, Android, iOS, PC, Nintendo Switch, PS4
محدودیتهای فناوری در دوران ۱۶ بیتی بازیهای ویدیویی به این معنی بود که بخش عظیمی از ظاهر یک شخصیت به تخیل بازیکن واگذار میشد. با در نظر گرفتن این موضوع، این واقعیت که کفکا پالازو در تمام این سالها در ذهن بسیاری از بازیکنان باقی مانده است، گواه این است که او چقدر شگفتانگیز بوده است. در حالی که در نقشهاش برای ویران کردن کل جهان بسیار قدرتمند عمل کرده و در نهایت موفق بود، چیزی که در مورد او بسیار جالب توجه است، تمایلش برای بازی با قربانیان و زیر دستانش به روشهای پیچیده است.
کفکا که در ابتدا به عنوان جادوگر دربار امپراتوری گشتالی معرفی شد، دستخوش دگرگونی وحشیانهای میشود که عقل او را از بین میبرد.
این فرآیند که برای تبدیل شدن به اولین شوالیهی Magitek، پروژهای با هدف مهار جادو از طریق ابزارهای تکنولوژیکی ساخته شده است، قدرت جادویی بسیار زیادی را به او میبخشد، اما با هزینهای وحشتناک که همان تحول روان است. در واقع این تجربهی هولناک ذهن کفکا را متحول میکند و یک شرور سادیستی و غیرقابل پیشبینی را به دنیا میآورد که از نابودی لذت میبرد. به طور کلی او نمادی از شر خالص و هرج و مرج در دنیای بازی است که هیچگونه همدردی با او ممکن نیست و فرو رفتنش در جنون و هدف نهاییاش یعنی نابودی جهان، او را به عنوان یکی از جذابترین شخصیتهای تاریخ بازی تثبیت کرده است.
گانوندورف (Ganondorf) / سری The Legend of Zelda
گانون، آنتاگونیست سری افسانهی زلدا، سالها است که ترس را در دل بازیکنان ایجاد کرده است اما گانوندورف، به عنوان شکل انساننمای حیلهگر و قدرتمند او، افزودهای جدیدتر به سری است که به این آنتاگونیست همیشه حاضر عمق و پیچیدگی بیشتری افزود. تهدید گانون که در ابتدا در بازی The Legend of Zelda در سال ۱۹۸۶ به عنوان موجودی خوک مانند ظاهر شد، چندان پیچیده نبود اما معرفی گانوندورف در Ocarina of Time در سال ۱۹۹۸ نقطه عطفی براس سری بود. در آن بازی در واقع گانون را نه فقط به عنوان یک جانور شرور، بلکه به عنوان پادشاه Gerudo، یک جادوگر قدرتمند و یک فریبکار حیلهگر میبینیم.
این هویت دوگانه، گانون را از یک نیروی طبیعت به یک شرور عالی با انگیزهها و خواستههای خاص خود تبدیل کرد.
پیشینهی گانوندورف در خطهای زمانی زلدا متفاوت است، اما او اغلب جاهطلب و بیرحم به تصویر کشیده میشود. او میل به قدرت و سلطه دارد و این تلاش برای قدرت، ناگزیر او را با لینک، قهرمانی که قرار است از هایرول در برابر نقشههای گانوندورف محافظت کند، در مقابل هم قرار میدهد. در هر صورت گاناندورف چه در صورت مواجهه با لینک در شکل انسان مانند خود و چه با فرم هیولایی گانون خود، همچنان قدرتمند است و جایگاه خود را به عنوان نمادینترین آنتاگونیست بازیهای ویدیویی تضمین میکند.
منبع: Den of Geek