1402\10\19 11:20:42
استراتژی چیست؟ چرا سازمانها به آن نیاز دارند و چه استراتژیای خوب و کدامیک بد است؟ ریچارد روملت در کتاب استراتژی خوب استراتژی بد پاسخ این پرسشها را میدهد و شما را با انواع استراتژی خوب و بد، ضرورتها و شیوهی...
نویسنده: ریچارد روملتمترجم: بابک وطن دوستناشر: انتشارات آریاناقلم
استراتژی چیست؟ چرا سازمانها به آن نیاز دارند و چه استراتژیای خوب و کدامیک بد است؟ ریچارد روملت در کتاب استراتژی خوب استراتژی بد پاسخ این پرسشها را میدهد و شما را با انواع استراتژی خوب و بد، ضرورتها و شیوهی پیادهسازی آن آشنا میکند.
این کتاب پرفروش راهگشای بینظیری برای مسیر موفقیت شما در کسبوکارتان است. اثر پیشرو از سوی فایننشال تایمز بهعنوان کتاب سال انتخاب شده است.
حتما تابهحال بارها و بارها واژهی استراتژی به گوشتان خورده است. بعضی از افراد نیز معادل این کلمه، یعنی راهبرد را بهکار میبرند.
اما استراتژی و راهبرد چیست و چرا امروزه در انجام هر فعالیتی به آن اشاره میشود؟
تصور کنید قرار است وارد یک بازی جذاب شوید که قواعد و قوانین مشخصی دارد. اگر همهی بازیکنها تصمیم بگیرند فقط قواعد زمینهای بازی را رعایت کنید، قطعاً یک رقابت حوصلهسربر و بدون هیجان خواهند داشت. بنابراین، آنچه ادامهی بازی و رقابت را برای هر بازیکن جذاب میکند، استراتژی خاصی است که با توجه به قواعد بازی پیش میگیرد و فقط مخصوص به خود اوست!
استراتژی در هر کاری که قرار است انجام دهید، از یک فعالیت بسیار بزرگ و مدیریت یک سازمان وسیع تا کارهای کوچک و خرد و راهاندازی یک استارتاپ اهمیت زیادی دارد.
نکتهی مهمی که دربارهی راهبرد و استراتژی وجود دارد توانایی عملی کردن آن است.
قطعاً تاکنون سازمانها و نهادهای زیادی را دیدهاید که چشماندازهای عالی و بشردوستانه ارائه کردهاند و زمانی که از استراتژی خود صحبت میکند مخاطبی را به سمتشان جذب میکنند؛ اما آیا در عمل نیز همهی این راهبردها اجرا میشوند؟
شاید بارها دیده باشید که بسیاری از شرکتها یا استارتاپها در ابتدا راه و روشهای خاص خودشان را بهکار میگیرند و در بسیاری از موارد این روشها هزینههای هنگفتی را به آنها تحمیل میکند. اما پس از مدتی تازه متوجه میشوند که استراتژی انتخابی آنها چندان صحیح و راهگشا نیست و باید راهبرد دیگری را پیش بگیرند.
ریچارد روملت (Richard Rumelt) با نوشتن کتاب استراتژی خوب استراتژی بد (Good strategy, Bad strategy) با استادی بینظیری و همچون یک راهنمای عالی، نتایج سالها تجربه و تدریس خود را در اختیار شما قرار میدهد. نویسنده تلاش کرده در کتاب استراتژی خوب استراتژی بد به بهترین شیوه، مفهوم استراتژی را توضیح دهد و با این کار چشمانداز وسیع و درستی را از این مفهوم به شما میبخشد.
ریچارد روملت در ادامه آنچه را که عموم افراد بهعنوان استراتژی میشناسند، بهعنوان استراتژی بد معرفی میکند. البته باید اشاره کرد که نویسنده، مخاطب خود را در این مرحله رها نمیکند و تلاش کرده همهی روشها و راهکارهای دستیابی به یک استراتژی خوب را آموزش دهد.
کتاب پیشروی شما بیش از آنکه یک کتاب معمولی باشد، نوعی راهنمای کامل و مؤثر برای رسیدن به استراتژیهای صحیح و کاربردیست که به کمک مدیران، صاحبان کسبوکارها یا استارتاپها آمده است.
کتاب پیشرو به کوشش انتشارات آریانا قلم و با ترجمهی روان بابک وطندوست روانهی بازار شده است و علاقهمندان میتوانند از رهنمودهای ریچارد روملت نهایت بهره را ببرند.
یک اثر متفکرانه که مطالعهی آن بسیار ضروری است. (واشنگتن تایمز)
این کتاب آخرین روشهای استفاده از استراتژی را میآموزد و مثالهایی عینی از دنیای واقعی تجارت را بیان میکند.
(مجلهی مدیریت امروز)
استراتژی بد استراتژی خوب یک کتاب راهنمای بینظیر برای هر کسی است که در جایگاه مدیریت و رهبری کسبوکار فعالیت میکند. (رابرت ای. اکرت، رئیس و مدیر عامل شرکت مَتل)
درخشان! یک نقطهی عطف در تئوری و عمل استراتژی.
(جان استاپفورد، رئیس تی. ال. پی.
اینترنشنال، پروفسور بازنشسته، مدرسه بازرگانی لندن)
این اولین کتابی است که با موضوع استراتژی خواندهام و کنار گذاشتن آن برایم بسیار دشوار است! (جان کی، مدرسهی بازرگانی لندن)
اگر صاحب یک شرکت، کارخانه و سازمان تجاری هستید و یا بهتازگی کسبوکار کوچک و نوپای خود را راهاندازی کردهاید، این کتاب چراغ روشنی برای حرکت در مسیر موفقیت است. کتاب پیشرو را به همهی کسانی که دوست دارند در حوزهی کاری خود به پیشرفتهای چشمگیری دست یابند، پیشنهاد میکنیم.
ریچارد روملت یکی از بزرگترین اساتید آمریکایی بهشمار میرود که در سال 1942 به دنیا آمده است. او در گذشته به عنوان استاد در دانشگاه هاروارد تدریس میکرد و بعدها به دانشکدهی تجارت دانشگاه کالیفرنیا منتقل شد.
این نویسندهی باتجربه، یکی از بنیانگذاران انجمن مدیریت استراتژیک است و از سال 1995 به مدت سه سال، مدیریت این انجمن را برعهده داشت.
قضاوت یا پیشبینی در خصوصِ تفکرات یا رفتار دیگران، عنصر اصلی در یک استراتژی است. سادهترین راه برای نگریستن به ماجرای کنئی این است: هانیبال رومیها را تحتِ محاصره درآورد.
اما این نگرش کامل نیست چرا که قابلیتِ تحرکِ لژیونهای رومی در میدان نبرد بیشتر بود. در حقیقت، این لژیونها برای محاصره شدن فریب خوردند، به سوی تله کشیده شدند و از تحرک، شجاعت و حتی ابتکار آنها بر ضدِ خودشان استفاده شد. جوهرهی نبردِ کنئی، قفل شدن این دام بود - تراکمِ صفهای لژیونها - که بهخاطر واکنشِ شدیدِ خودِ رومیها نسبت به فریبهای هانیبال و در اثر پیشروی سریع و ناگهانی آنها ایجاد شد.
فردی که از نظریهی بازیها برای تحلیل موقعیت استفاده میکند، چنین میپندارد که هماوردش نیز همچون خودش رفتاری منطقی دارد.
واضح است که هانیبال چنین پیشفرضی نداشت. با این حال، او پیشفرض خود را بر منطقِ فردیِ رومیها قرار داد، او ارتشِ روم را بهمثابهِ سازمانی دید که آموزش استاندارد، تاریخچه، سنتها و دکترین دارند. علاوه بر آن، رهبران آنها انگیزهها و تعصباتِ قابل شناساییای دارند.
به عنوان مثال، کنسول وارو بهخاطر غرور و واکنشهای تند و احساساتیاش مشهور بود.
هانیبال این چیزها را به این خاطر میدانست که کارتژ ده سال پیش با روم جنگ کرده بود، بنابراین او سیستم نظامیِ آنها را درک میکرد. هانیبال که پسری از یک خانوادهی نظامی بود، در سطحِ بالایی آموزشِ نظامی دیده بود و کتابهای مختلفی نیز به زبانهای یونانی و کارتژی به رشتهی تحریر درآورده بود. همچنین بخشی از رفتار رومیها در کنئی به این خاطر قابل پیشبینی بود که هانیبال برای شکل دادن به آن کار کرده بود، بدین صورت که شبِ پیش از آن به کمپِ وارو یورش برده، کنسول وارو را پیش چشمان سربازانش خشمگین و شرمسار ساخته و بدین ترتیب او را تحریک به انجام یک نبردِ سریع کرده بود.
در نهایت، عناصر رفتار رومیها به این خاطر قابل پیشبینی بود که این جنگ بهسرعت توسعه یافت و زمان اندکی برای مطالعهی موقعیت به رومیها داد و به آنها هیچ زمانی برای یادگیری درسهای جدید و تغییر روشهایشان نداد.
. .