1402\10\19 11:20:39
دمیر بنتلی و کری بنتلی در کتاب برنده هفته باش، شیوهی مدیریت زمان را آموزش میدهند و تکنیکهایی را شرح میدهند که به کمک آنها میتوان با ساعت کاری کمتر به بهرهوری بیشتری دست یافت. این کتاب موفق که در لیست پرفروشترین...
نویسنده: دمیر بنتلی، کری بنتلیمترجم: ساسان جعفرنیا، بهاره قاسمیناشر: انتشارات زمان تغییر
دمیر بنتلی و کری بنتلی در کتاب برنده هفته باش، شیوهی مدیریت زمان را آموزش میدهند و تکنیکهایی را شرح میدهند که به کمک آنها میتوان با ساعت کاری کمتر به بهرهوری بیشتری دست یافت.
این کتاب موفق که در لیست پرفروشترین آثار نشریهی والاستریت ژورنال بوده، در چند گام به ما یاد میدهد به جای کار زیاد و فرساینده، مفیدتر و هوشمندانهتر کار کنیم و به نتایج بهتری برسیم.
با شرایط اقتصادی فعلی کشور و حتی دنیا، خیلی از افراد مجبورند چند شغل داشته باشند یا اضافهکاری کنند. در خیلی از خانوادهها، چند عضو مشغول به کار هستند، طوری که شاید در طول شبانهروز کمتر یکدیگر را ببینند. در شرایط بغرنج اقتصادی، شاید چارهی دیگری نداشته باشند ولی ابزارهایی هست که میتوان از آنها استفاده نمود تا شرایط را بهتر کرد.
یکی از آنها مدیریت زمان و استفادهی بهینه از ساعات کاری است که با کمک آن میتوان تا حد زیادی از این فشار کاست. دمیر بنتلی (Demir Bentley) و کری بنتلی (Carey Bentley) از جمله کسانی هستند که به این شیوه کاملاً اطمینان دارند. این دو که تخصصشان کوچ بهرهوری و آموزش مدیریت زمان است، با همین شیوه به افراد و شرکتهای زیادی کمک کردهاند.
بنتلیها در کتاب برنده هفته باش (Winning the Week)، میکوشند به مخاطبشان بیاموزند که چطور برای هفتهی کاریش درست برنامهریزی کند و به نتیجهی خیلی بهتری برسد.
دمیر بنتلی در جوانی از بهترین تحلیلگران سهام در والاستریت بود. او یکی از مهمانان ثابت برنامههای اقتصادی تلویزیون بوده و با برندهای چند میلیون دلاری سروکار داشت. اما خیلی زود بیمار شد و مدتها در بیمارستان بستری بود.
دکترها اعتقاد داشتند اگر ساعت کار طولانیاش را کمتر نکند، آسیبی جدید و دائمی خواهد دید. بنتلی، مثل خیلی از اهالی نیویورک، تصور نمیکرد کار زیاد و طولانی چیز بدی باشد. حتی افتخار هم میکرد.
اما به خاطر سلامتیاش مجبور شد در این رفتارش تجدیدنظر کند. شرایط و زندگی جدید، نگرش او را تغییر داد و به بیشتر متوجه مفهوم زمان کرد. او شیوهای ابداع کرد که نامش را «برندهی هفته» گذاشته بود: کار کمتر و مفیدتر، بهرهوری بالاتر، طول عمر و شادی بیشتر.
با این شیوه او خود به زندگی ایدهآلی که میخواست رسید. حالا دمیر و شریک زندگیاش، کری بنتلی به دیگران هم این سبک زندگی را آموزش میدهند و مشتریان بزرگی دارند؛ از بازیگران هالیوودی تا مدیران کمپانیهای بزرگ.
کتاب برنده هفته باش چکیدهی ایدههای این دو و چند سال فعالیت آنها بهعنوان کوچ است. این زوج در کتابشان تکنیکهایی ساده به مخاطب پیشنهاد میدهند و در چند گام ساده و معمولی به او میآموزند که چگونه در زمان و انرژی صرفهجویی کند، اضطرابش را کاهش دهد و آزادتر زندگی کند.
کتاب برنده هفته باش، با استقبال و فروش خوبی مواجه شد.
این اثر را ساسان جعفرنیا و پروانه قاسمی ترجمه کردهاند و انتشارات زمان تغییر به چاپ رسانده است.
این اثر به شما نشان میدهد که چطور در طول هفتهی کاریتان مفیدتر، آرامتر و موفقتر باشید. (جِیجِی ویرجین، نویسنده و کارشناس تغذیه)
کتاب حاضر برای کسانی است که تعادل بین کار و زندگی برایشان اهمیت زیادی دارد و نکات کاربردی زیادی در آن هست که کمکتان میکند، باهوشتر کار کنید، آرامتر باشید و در تلاشهایتان موفقتر باشید. (دوری کلارک، نویسنده و استاد دانشگاه)
دمیر و کری بنتلی شیوهی مدیریت زمان شما را کاملاً زیرورو میکنند و به شما برنامهریزی برای موفقیت را میآموزند.
(دکتر مارشال گلدسمیت، نویسنده و کوچ)
اگر میخواهید مدیریت زمان را بیاموزید و زندگی کاری آرامتری داشته باشید، این کتاب نکات زیادی را به شما خواهد آموخت.
دمیر بنتلی،کارشناس مسائل اقتصادی، مربی و کوچ بهرهوری است. بنتلی از دانشگاه برکلی فارغالتحصیل شد و پس از آن کارش را در والاستریت آغاز نمود. او یکی از جوانترین تحلیلگران بازار سرمایهی والاستریت بود.
پس از چند سال کار فشرده، آنجا را ترک کرد و به همراه شریک زندگیاش، کری بنتلی، شرکتی استارتاپی راهاندازی نمود. این دو در زمینهی بالا بردن راندمان کاری، مدیریت زمان و افزایش درآمد تبحر دارند و به بیش از 5000 شرکت در این زمینه مشاوره دادهاند؛ از جمله گوگل، اوبر، فیسبوک و پپسی. کتاب «برنده هفته باش» تنها اثر منتشرشدهی این زوج است.
(ست گادین)
(آبراهام لینکلن)
اگر دوست دارید به کار خود مانند یک بازی نزدیک شوید و آن را روی زندگی واقعی پیاده کنید، هفته انتخاب مناسبی است.
بین هفته و ریتمی که قبلاً در بافت جامعه ساخته شده، یک هم آهنگی وجود دارد. است: هفته کاری و آخر هفته. شما قبلاً از بسیاری جهات با این ریتم هماهنگ شدهاید: «بازی را از صبح دوشنبه شروع میکنید، سپس به اجرای بازیهای خود و غلبه بر موانع در طول هفته ادامه میدهید.
سپس جمعه شب، بازی این هفته به پایان میرسد و آخر هفته این فرصت را دارید تا در مورد برد یا باخت خود فکر کنید.
پس از استراحت، از دوشنبه دوباره بازی جدیدی را شروع میکنید.
در کجا دیگر میتوانید چنین همآهنگی (cadence) متناسبی از کار و استراحت پیدا کنید؟ نه در ماه و نه حتی در فصل. شاید در سال (با تعطیلات) بتوانید، اما اکنون موضوع بحث ما بازه زمانی است که در سال بسیار بزرگ و غیرقابلکنترل میشود. پس یک هفته آنقدر بزرگ است که بتوان کارهای بزرگی در آن انجام داد، و همچنین آنقدر کوچک است که فرصتهای یادگیری زیادی ایجاد کند.
به این فکر کنید که چگونه یک تیم فوتبال به طور مداوم پیشرفت میکند.
در تمرین، بازیکنان استراتژیهای جدیدی یاد میگیرند و آنها را در بازی امتحان میکنند. سپس، ضبط بازی را دوباره تماشا میکنند تا ببینند کجای کار اشتباه کردهاند، کدام کارهایشان درست بوده، و در تمریناتشان بیشتر باید روی چه چیزی کار کنند. سپس دوباره این چرخه از ابتدا شروع میشود، با این تفاوت که این بار اطلاعات بهتری دارند.
پس حلقه بازخورد آنها بدین شکل است: تمرین، بازی، تماشای مجدد... تمرین، بازی، تماشای مجدد.
. .