1402\10\19 11:20:29
به تمامی دنبالکنندگان کتابهای خودسازی پیشنهاد میکنیم برای برنامهریزی بهتر امور خود و آموختن تکنیکهای زمانبندی، با دیمون زاهاریادس در کتاب زمان بندی: برنامه عملی 10 مرحلهای برای افزایش بهره وری همراه شوند و...
نویسنده: دیمون زاهاریادسمترجم: ساسان جعفرنیا، پروانه قاسمیناشر: انتشارات زمان تغییر
به تمامی دنبالکنندگان کتابهای خودسازی پیشنهاد میکنیم برای برنامهریزی بهتر امور خود و آموختن تکنیکهای زمانبندی، با دیمون زاهاریادس در کتاب زمان بندی: برنامه عملی 10 مرحلهای برای افزایش بهره وری همراه شوند و دستورالعملهای وی را بهدقت اجرا کنند.
اثر حاضر به شما میآموزد که چطور به برنامهی زمانی خود پایبند باشید و بدون فرسودگی روانی، در جهت رسیدگی به کارهای خود آن را به کار بگیرید.
حضور در محل کار، رسیدگی به امور خانه و خانواده، مدیریت امور مالی، انجام دهها وظایف ریزودرشت از جمله آشپزی، نظافت، خرید و... بهطور روزمره، تنها چند نمونه از کارهایی هستند که شما و بسیاری از مخاطبان موظف هستید همواره به آنها رسیدگی کنید. با وجود وظایف متعدد و چندگانه، به نظر میرسد مدیریت زمان و نحوهی اولویتبندی کارها ضروری باشد.
شما و هر فرد دیگری زمانی میتوانید به تمامی کارهای خود سروسامان دهید و از عهدهی تمامی آنها بربیایید که بدانید برای انجام هر کدام چه زمانی را اختصاص بدهید و ترتیب رسیدگی به کارها را نیز به چه صورت تنظیم کنید. برنامهریزی زمانی و زمانبندی مانند هر مهارت دیگری به آموزش آگاهانه و تمرینات مکرر نیاز دارد. برای اینکه با اصول زمانبندی و راه و چاه آن بیشتر آشنا شوید، پیشنهاد میکنیم کتاب زمان بندی: برنامه عملی 10 مرحلهای برای افزایش بهره وری (The Time Chunking Method) را تهیه کرده و آموزههای دیمون زاهاریادس (Damon Zahariades) را موبهمو به کار بگیرید.
نویسنده طی ده گام به شما آموزش میدهد که چطور از زمانی که در اختیار دارید، نهایت بهره را ببرید و با کمترین اتلاف وقت، کارهای خود را به سرانجام برسانید.
زاهاریادس در صفحات آغازین کتاب، نحوهی آشنایی خود را با مسئلهی مدیریت زمان شرح داده و توضیحاتی را در رابطه با اثربخشی زمانبندی در زندگی شخصی خود مطرح کرده است. سپس در گام اول، به این موضوع پرداخته که چطور بهرهگیری از برنامهریزی زمانی موجب بهبود زندگی خواهد شد. در گام دوم نیز به فوتوفنهای زمانبندی اشاره شده و کارکرد آنها مورد بحث قرار گرفته است.
در ذیل همین گام، روش و چگونگی زمانبندی، برنامهریزی برای کارهای تکی یا دستهای، زودتر به اتمام رساندن کارها، علل اثرگذاری روش زمانبندی، همچنین سازوکار قطعههای زمانی و کارکرد آنها مورد واکاوی قرار گرفتهاند.
دیمون زاهاریادس در گام سوم به مخاطبان یادآوری کرده که روش زمانبندی هر کس باید متناسب با سبک زندگی وی باشد. از آنجایی که افراد لایف استایلهای متفاوتی را برای خود برگزیدهاند، لاجرم باید شیوههای متفاوتی را نیز برای برنامهریزی زمانی خود انتخاب کنند. مؤلف در ادامه توضیح داده که چرا افراد درست در زمانی که تصور میکنند در حال پیشروی در مسیر کارآمدی هستند، با شکست مواجه میشوند.
نویسنده در مرحلهی بعد نیز روشهایی را برای تغییر زمانبندی، متناسب با تحولات کارها و زندگی روزانه ارائه داده و آموزههایی را در رابطه با اصلاح روشهای زمانبندی عرضه کرده است.
در گام چهارم موانعی که ممکن است افراد در هنگام عادت کردن به زمانبندی با آنها مواجه شوند، نام برده شدهاند. وقفههای زمانیای که مسبب آنها دوستان و آشنایان هستند، از دست دادن انگیزه حین زمانبندی، پرت شدن حواس در زمان انجام کار، برخی موارد اضطراری غیرقابلپیشبینی که ممکن است در زندگی رخ دهند و... موضوعات دیگری هستند که در همین بخش از کتاب زمان بندی: برنامه عملی 10 مرحلهای برای افزایش بهره وری تجزیه و تحلیل شدهاند.
تفاوت میان زمانبندی و تایم باکسینگ در گام پنجم مورد بررسی قرار گرفته و این مسئله که بهتر است مخاطبان از تایم باکسینگ استفاده کنند یا از زمانبندی، جزو موضوعات محوری این بخش بهشمار میرود.
دیمون زاهاریادس در گام ششم نشان داده که چطور میتوان با انتخابهای خود، استفاده از روش زمانبندی را به حداکثر رساند. میزان ساعات خواب، اثرگذاری ورزش کردن بر سطح بهرهوری، ارتباط رژیم غذایی با زمانبندی، اثرات مفید استرس بر زمانبندی، تعیین اهداف روزانه، هفتگی و ماهانه، پیگیری میزان پیشرفت خود در استفاده از برنامهی زمانی و... در این مرحله بهطور دقیق تشریح شدهاند.
نویسنده در گام هفتم کتاب به سراغ این مسئله رفته که هنگام فرسودگی در زمینهی پایبندی به برنامهی زمانی، چه باید کرد.
ارتباط استرس با فرسودگی روانی، ایجاد عادات سبک زندگی سالم، تعیین محدودیت برای مقدار کار خود، استراحت کافی، توجه به تعطیلات، حصول اطمینان از واقعبینانه بودن اهداف خود، رهایی از تکنولوژیها، وقت گذاشتن برای معاشرت با خانواده و دوستان، ایجاد تنوع در زندگی روزمره، تقویت مهارت «نه» گفتن و... موضوعاتی هستند که در رابطه با فرسودگی روانی به بحث و بررسی گذاشته شدهاند.
گام هشتم کتاب زمان بندی: برنامه عملی 10 مرحلهای برای افزایش بهره وری، به مخاطبان توصیه کرده لیستی از کارهایی را که میخواهند در زمان استراحت انجام دهند، تهیه کنند. در گام نهم ابزارهایی معرفی شدهاند که خوانندگان با بهرهگیری از آنها میتوانند بهرهوری خود را از زمانبندی گسترش دهند.
سرانجام گام دهم کتاب به این نکته اختصاص پیدا کرده که پس از آموختن نکات مطرحشده در این اثر، خوانندگان باید در عمل، آموزههای آن را در زندگی به کار بگیرند و نهایت بهره را از آنها ببرند.
اگر شما هم در زمانبندی کارهای خود به مشکل برخوردهاید و میخواهید با نحوهی صحیح و اصولی برنامهریزی برای زمان خود آشنا شوید، کتابی که پیش رو دارید، بدون شک بهترین راهنمای شما در این زمینه خواهد بود. نسخهی فارسی اثر حاضر با برگردان ساسان جعفرنیا و پروانه قاسمی، از سوی نشر زمان تغییر در اختیارتان قرار میگیرد.
اگر مدیریت امور روزمره و برنامهریزی زمانی برای کارها دغدغهی شما هم هست و میخواهید مهارت خود را در زمینهی زمانبندی افزایش دهید، مطالعهی کتاب زمان بندی: برنامه عملی 10 مرحلهای برای افزایش بهره وری بهترین انتخاب شما در این زمینه خواهد بود.
«نه» گفتن را بیاموزید
این یکی از بهترین عادتهایی است که در زندگیام آن را ایجاد کردهام. این نه گفتن زمانیکه دیگران وقت و توجه مرا میخواهند به دو دلیل برایم مهم است (شرط میبندم که هر دو را بهخوبی درک میکنید).
اول اینکه، نه گفتن زمان بیشتری به من میدهد.
هر ساعت از زمانم را که قربانی برآورده کردن نیازهای دیگران نمیکنم، میتوانم صرف مواردی کنم که به نظرم مهم هستند. میتوانم از آن زمان برای انجام کارهای بیشتر استفاده کنم، با افرادی که دوستشان دارم معاشرت داشته باشم، یا کتاب خوبی بخوانم.
دوم، نه گفتن افراد دیگر را تربیت میکند! سطح انتظارات آنها را تعیین میکند و بهاینترتیب آنها کمتر برای کمک خواستن سراغ من میآیند.
ممکن است فکر کنید آدم پستی هستم! اما اجازه بدهید مطلبی به شما بگویم که دراینباره فهمیدهام. از هر 10 موردی که از من تقاضای کمک میشود، 9 مورد آن را خود فرد بهراحتی میتواند بهتنهایی حل کند.
بگذارید مثالی بزنم.
وقتی در دانشگاه بودم، با یک وانت رانندگی کردم. دوستان - و حتی افرادی که من آنها را بهخوبی نمیشناختم - دائماً از من میخواستند که در جابجایی به آنها کمک کنم. جابجایی افراد زمان زیادی میبرد و همچنین کار سختی است که من ذاتاً از آن بیزارم.
اما نه گفتن را بلد نبودم. درخواستشان را قبول میکردم چون فکر میکردم کار درست این است.
اشتباه میکردم.
. .