1402\10\19 11:20:26
با شانس و نقش آن در زندگی مخالفید؟ خب، نسیم نیکولاس طالب نکتههای جدیدی برایتان دارد. کتاب فریب خورده تصادف به شما نشان میدهد بیش از آنچه که بتوانید تصور کنید، شانس و اقبال چرخ زندگیتان را میگردانند. برای موفقیت و...
نویسنده: نسیم نیکولاس طالبمترجم: بهروز قیاسیناشر: انتشارات آریاناقلم
با شانس و نقش آن در زندگی مخالفید؟ خب، نسیم نیکولاس طالب نکتههای جدیدی برایتان دارد.
کتاب فریب خورده تصادف به شما نشان میدهد بیش از آنچه که بتوانید تصور کنید، شانس و اقبال چرخ زندگیتان را میگردانند. برای موفقیت و داشتن زندگی رویایی، پیش از هر چیز باید با سازوکار این پدیدهی انکارناپذیر آشنا شوید. این اثر روانشناختی درهای ذهنتان را به روی تحول و دگرگونی خواهد گشود.
این کتاب از سوی مجلهی فورچون یکی از هوشمندانهترین کتابهای تاریخ معرفی شده.
اعتقاد به شانس را خرافات میدانید؟ همیشه سعی کردهاید در زندگی انسانی منطقی و معقول باشید؟ مسئولیت تمامی اتفاقات گذشته و حال و آینده را یکجا میپذیرد، بدون اینکه اصلاً سهمی هم برای بخت و اقبالتان قائل شوید؟ پس پیش از آغاز کتاب فریب خورده تصادف (Fooled by randomness) خودتان را برای یک تغییر اساسی آماده کنید. نسیم نیکلاس طالب (Nassim Nicholas Taleb) مطالبی را به شما خواهد آموخت که هرگز به گوشتان هم نخورده. مطالبی پیرامون حاکمیت شانس بر لحظهلحظهی زندگیتان!
البته نویسنده ادعا ندارد که تصادف و شانس، تعیینکنندهی تمامی وقایع زندگی شماست.
چنین ادعایی نه با عقل جور درمیآید و نه منصفانه است. نگارنده قصد دارد تا به شما ثابت کند، آنقدرها هم که تصور میکردید، مستقل از احتمالات و رخدادهای تصادفی نیستید. پس بهتر است بدون تعصب و پیشداوری، بپذیریم که عوامل گوناگونی در موفقیت یا شکستهای ما نقش دارند.
شانس یکی از همین عوامل است. کتاب فریبخورده تصادف نه اثری علمی و نه گزارشی خشک و انعطافناپذیر است. بلکه جستاریست که شما را با ریسک و ریسکپذیری، زیر سایهی قوانین احتمال آشنا میکند.
کلیهی مطالب متنوع این اثر حول یک موضوع اصلی میچرخند و برای روشن کردن همان موضوع است که بیان میشوند.
از نکات حفظکردنی خبری نیست، به فهمیدن، آنطور که درمورد جبر و هندسه دیدهایم هم نیازی ندارید. پس خیالتان راحت باشد که قرار است یک استراحت حسابی به ذهن و مغزتان بدهید. مطالب کتاب حاضر را مانند آموختن یک مهارت، باید بیاموزید.
یکبار یاد بگیرید اما یک عمر به کار ببرید. درست مانند مهارت دوچرخهسواری که در کودکی آموختهاید و هرگز آن را از یاد نبردهاید.
پیشنهاد میکنیم این اثر را با دیدگاه انتقادی و چالشی بخوانید. همه چیز را زیر سؤال ببرید و برای هر پرسشی که به ذهنتان میرسد، در پی جوابی مناسب باشید.
طنازیهای خاص نویسنده محال است اجازه دهد حین مطالعه خوابتان ببرد یا دچار کسالت شوید. پویایی و خلاقیت از عناصر اصلی کتاب پیشرو هستند. شما هم سعی کنید در مطالعهی آن، پویایی و خلاق بودن را به کار ببندید.
موفقیت آرزوی همهی ماست اما همگی ما به موفقیت نمیرسیم.
شاید فکر کنید پشت هر موفقیتی تجربه و کار و تلاش فراوان نهفته. این موضوع را انکار نمیکنیم ولی این را هم بدانید که در کنار کار و تجربه، شانس هم وجود داشته. ممکن است موفقیتهای کوچک صرفاً به خاطر کوشش و مداومت به وجود آمده باشند اما قطعاً موفقیتهای بزرگ، حاصل شانس هم هستند.
اگر عادت کردهاید که به دنبال هر موفقیتی به خودتان ببالید و بعد از هر شکستی به سرزنش خودتان بپردازید، توصیه میکنیم تا پایان کتاب فریبخورده تصادف دست نگه دارید. زندگی شخصی و کاری شما مدام با اتفاقات غیرمنتظره و غیرقابلپیشبینی در حال بمبباران شدن است. بارها دیدهایم که یک شرکت یا سازمان با استفاده از فرصتی که برایش پیش آمده، به سرعت از رقبایش جلو میزند.
شاید ترجیح بدهیم فکر کنیم دلیل موفقیت این مؤسسه، داشتن مهارتهایی بوده که ما نداشتیم اما در حقیقت، شانس با پنهانکاریهای خودش پا به میدان گذاشته و موفقیت این سازمان را موجب شده است.
برای اینکه بتوانیم قدرت تصادف و شانس را به نفع خود به کار ببریم، لازم است ابتدا با سازوکار آن آشنا شویم. کاری که نسیم نیکلاس طالب به سادگی برایمان انجام میدهد. سپس با راهکارها و توصیههای نویسنده همراه شویم تا تأثیر شانس را در بهبود عملکرد و اوضاعمان ببینیم.
انتشارات آریاناقلم، این اثر خواندنی را با برگردان بهروز قیاسی به چاپ رسانده و منتشر کرده است.
نسیم نیکلاس طالب دشمن اصلی وال استریت به حساب میآید! کتاب فریبخورده تصادف در مقابل آموزههای معمول وال استریت، یادآور مخالفتهای مارتین لوتر در برابر کلیسای کاتولیک است.
(نیویورکر)
کتابی پویا و برانگیزاننده. (فوربس)
شگفتانگیز! (پیتر ال. برنشتاین، نویسنده)
همهی ما به خواندن چنین کتابی نیاز داریم.
(رابرت جی. شیلر، نویسنده)
چنانچه قصد دارید با نیروهای پنهانی که زندگی و حتی بازار کارتان را کنترل میکنند آشنا شوید و با توجه به آنها موفقیتهای بزرگ شخصی و شغلی را تجربه کنید، پیشنهاد ما به شما مطالعهی کتاب فریبخورده تصادف خواهد بود.
نسیم نیکلاس طالب (1960)، نویسنده، تحلیلگر و آماردان اهل لبنان و آمریکاست. عمدهی آثار او پیرامون تصادف، احتمال و عدم قطعیت در کار و زندگی به رشتهی تحریر درآمدهاند.
او درحالحاضر، بهعنوان استاد دانشگاه در مدرسهی مهندسی تندن وابسته به دانشگاه نیویورک، به تدریس مهندسی ریسک اشتغال دارد.
فعالیت در زمینهی ریاضی، همینطور تجارت در والاستریت به همراه مشاوره در زمینهی سرمایهگذاری، بخشی از کارنامهی حرفهای او را میسازند. درمورد تحصیلات این نویسنده هم خوب است بدانید که لیسانس و فوقلیسانسش را در دانشگاه پاریس به پایان رسانده و در مقطع دکتری علوم مدیریت، به دانشگاه دوفین رفته است.
از کتابهای نسیم نیکلاس طالب میتوان این موارد را نام برد: «نقش اساتید و متفکران عوضی در کسبوکار»، «فریب بیقاعده»، «قوی سیاه»، «پوست در بازی»، «پادشکننده» و... .
انسان معیوبتر از آن است که بتوان تعمیرش کرد، حداقل برای محیط فعلی.
اما چنین حرفی فقط آرمانشهرگرایانی را ناراحت میکند که به تصویری آرمانی از بشریت باور دارند. تفکر معاصر دو چشمانداز قطبی از انسان ارائه میکند، و میان این دو قطب طیفی در نظر نمیگیرد. در یک سو، استاد ادبیات دانشگاه شهرتان قرار دارد، در کنار ایرما، عمهی بزرگتان که هرگز ازدواج نکرد و با سخاوت تمام همه را موعظه میکند، و نویسندهی کتابهای چطور در بیست گام به شادکامی برسیم و چطور در یک هفته به انسان بهتری تبدیل شویم.
این دیدگاه آرمانشهرخواهی نام دارد و تداعیکنندهی نامهایی چون روسو، گادوین، کندرسه، توماس پین، اقتصاددانهای هنجاری معمولی (از آن دست کسانی که از شما میخواهند تصمیمهای عاقلانهای بگیرید چراکه به نظر میرسد چنین کاری به نفعتان باشد) و دیگران است. این افراد به عقلانیت و خردورزی معتقدند. آنها باور دارند که انسان باید برای تبدیل شدن به گونهای بهتر از سدهای فرهنگی عبور کند.
این افراد خیال میکنند انسان میتواند سرشتش را به دلخواه خودش کنترل کند و آن را با دستور تغییر دهد تا به اهدافی ازجمله شادکامی و عقلانیت دست یابد. اساساً این گروه افرادی را در بر میگیرد که خیال میکنند راهحل مشکل اضافهوزن این است که به مردم بگویند باید زندگی سالمتری در پیش بگیرند.
در سوی دیگر، نگاه تراژیک به بشریت قرار دارد که معتقد است تفکر و عمل انسان ذاتاً محدود و ناقص است. این نگاه اذعان به چنین حقیقتی را مبنای هر عمل فردی یا جمعی انسان میداند.
کسانی که چنین دیدگاهی دارند شامل کارل پوپر (ابطالگرایی و بیاعتمادی به «پاسخها»ی اندیشمندانه، و درواقع بیاعتمادی به هرکسی که دانستههایش را مُسَلم میداند)، فردریش هایک و میلتون فریدمن (مشکوک به دولتها)، آدام اسمیت (نیت انسان)، هربرت سایمون (عقلانیت کراندار)، آموس تورسکی و دنیل کانمن (راهحلهای غریزی و سوگیریها)، جرج سوروسِ سفتهباز، و دیگران میشوند.
. .