1402\10\19 11:26:22
کتابی جنجالی با عنوانی جنجالیتر: کتاب چگونه با آمار دروغ بگوییم؟ نوشتهی دارل هاف پرده از اسرار آمار بر میدارد؛ یا بهتر است بگوییم دمار از روزگار آمار در میآورد! با خواندن این کتاب، دیگر هیچ نمودار و آماری...
نویسنده: دارل هافمترجم: امین اصغریناشر: شادن پژواک
کتابی جنجالی با عنوانی جنجالیتر: کتاب چگونه با آمار دروغ بگوییم؟ نوشتهی دارل هاف پرده از اسرار آمار بر میدارد؛ یا بهتر است بگوییم دمار از روزگار آمار در میآورد! با خواندن این کتاب، دیگر هیچ نمودار و آماری نمیتوانند با ظاهر فریبنده و پررنگ و لعابشان سر شما کلاه بگذارند، زیرا به ماهیت حقیقی آنها پی بردهاید.
گفتنیست بیش از نیم میلیون نسخه از این کتاب به فروش رسیده است.
آیا قرار است با خواندن کتاب چگونه با آمار دروغ بگوییم؟ (How to Lie With Statistics) تبدیل به یک کلاهبردار حرفهای شویم و روشهایی تازه برای دروغ گفتن بیاموزیم؟ شاید با دیدن عنوان کتاب این اولین سؤالی باشد که به ذهن خواننده خطور کند، اما دارل هاف (Darrell Huff) نویسندهی این اثر پاسخی در خور توجه به آن داده است. او میگوید شاید کتابش شبیه به راهنمای کلاهبرداری به نظر برسد، درست همچون سارق بازنشستهای که کتاب خاطراتش ناخودآگاه تبدیل به دورهی آموزش باز کردن قفل میشود، اما تردید نداشته باشید که کلاهبرداران تمامی این ترفندها را بلد هستند و هدف از نگارش کتاب این بوده که افراد درستکار با آموختن این مسائل بتوانند از خود دفاع کنند.
دارل هاف در نگارش این کتاب از کارشناسان بسیاری کمک گرفته و با توجه به نمونههایی از آمارهای دستکاریشده، به حقیقت پنهان در دادههای آماری اشاره میکند. روزی نیست که در اخبار تلویزیون و روزنامه سروکارمان به آمار نیفتد و کارشناسان در مورد هر مسئلهی کوچک و بزرگی، به تفسیر ارقام و نمودارها مشغول نباشند.
با توجه به تأثیر مستقیمی که آمار بر اقتصاد دارد، جای تعجب نیست که پشتپرده خبرهایی باشد. تصور کنید آمار دروغین میتواند چه تأثیری در تبلیغات هر محصولی داشته باشد، از داروی سرماخوردگی گرفته تا بازار ارز و سرمایهگذاریهای کلان. دارل هاف در کتاب چگونه با آمار دروغ بگوییم، به این نکته اشاره میکند که این روال در مورد تمام چیزهایی که میخوانیم و میشنویم صدق میکند و آمار و نمودارها همیشه آن چیزی نیستند که به نظر میرسند.
زبان رمزآلودِ آمار بیشتر برای بزرگنمایی و سردرگم کردن مخاطبان است و هرچند ممکن است روشهای ارائهشده درست باشند، اما اگر نویسندگان و کارشناسان با صداقت و آگاهی آنها را به کار نبرند، نتیجه میتواند چیزی کاملاً متفاوت باشد.
دارل هاف در کتاب خود به موارد گوناگونی در مبحث آمارگیری پرداخته که از این بین میتوان به نمونهبرداری مغرضانه، حذف دادهها، نمودارهای صعودی، سفسطهها و آمارسازی اشاره کرد. او توانسته است تصویری جامع از آمارهای دروغین و چگونگی پردازش آنها ارائه کند. آنچه که این کتاب را برای خوانندگان جذابتر کرده تصویرگری اروینگ گیز و قلم طناز او در تفسیر نوشتههای دارل هاف است.
کتاب چگونه با آمار دروغ بگوییم، اولین بار در سال 1954 منتشر شد، اما در دهههای بعد به کتاب راهنمایی جامع برای معرفی مبحث آمار تبدیل شد و نسخهی انگلیسی آن بیش از یک و نیم میلیون فروش داشت.
کتاب حاضر توسط نشر شادن پژواک با ترجمهی امین اصغری به چاپ رسیده و در اختیار خوانندگان قرار گرفته است.
هرچند این کتاب در زمرهی کتب تخصصی اقتصاد و آمار قرار میگیرد، اما خواندن آن به تمام کسانی که به نوعی با بازار کسبوکار و اخبار مربوط به آن سروکار دارند توصیه میشود.
دارل هاف نویسندهی آمریکایی است که شهرت خود را با نوشتن کتاب چگونه با آمار دروغ بگوییم به دست آورد.
او فارغالتحصیل دانشگاه آیوا است و قبل از اینکه تبدیل به نویسندهای تماموقت شود، بهعنوان سردبیر و ویراستار در مجلههای «خانههای بهتر»، «باغها» و «آزادی» فعالیت میکرد. او در دوران فعالیت حرفهای خود صدها مقاله نوشت و حداقل شانزده کتاب را در کارنامهی کاریاش به ثبت رساند. دارل هاف از دروغین بودن آمار و اعداد سخن میگوید، اما کتاب چگونه با آمار دروغ بگوییم بهتنهایی رکورد فروش کتب تخصصی در این زمینه را برای همیشه تغییر داد و تبدیل به پرفروشترین کتاب نیمهی دوم قرن بیستم دربارهی آمار شد.
دارل هاف در سال 2001 دار فانی را وداع گفت، اما کتابهای او همچنان به زبانهای جدیدی ترجمه شده و در کلاسهای درس مورد استفادهی دانشجویان و استادان قرار میگیرد.
گفته میشود که رودخانه نمیتواند بالاتر از سرچشمه خود جاری شود.
درسته، ولی اگر در اطراف، سیستم پمپاژ آب نصبشده باشد، این امکان وجود دارد. به همین ترتیب، نتایج مطالعه نمونهها دیگر نیز نمیتواند بهتر از نمونههایی باشد که مطالعه روی آنها انجامگرفته است. وقتی دادهها از فیلتر دستکاری آماری عبور کرده و به میانگین اعشاری کاهش مییابد، نتیجه به دست میآید که با بررسی دقیق نمونهها، رد میشود.
آیا تشخیص زودهنگام سرطان، موجب نجات فرد میشود؟ شاید.
ولی بر اساس آمار و ارقامی که معمولاً برای اثبات آن بکار برده میشود، میتوان گفت که اینگونه نیست. این آمار، سوابق ثبتشده در مرکز ثبت سرطان ایالت کنتیکت (Connecticut)، برای سال 1935 هستند و ظاهراً، حاکی از افزایش پایدار میزان بهبودی از این سال تا پنج سال بعد، یعنی سال 1941، میباشند. درواقع، ثبت این آمار از سال 1941 آغاز شد و اطلاعات مربوط به گذشته، با پیگیری بهدستآمده است.
بسیاری از بیماران، از کنتیکت رفته بودند و امکان مطلع شدن از زندهبودن یا مرگ آنها، وجود نداشت. به گفته لئونارد ایگِل (Leonard Engel)، گزارشگر پزشکی، بنابراین، جهتگیری ایجادشده، بهقدری است که تقریباً ادعای مبنی بر افزایش میزان بهبودی را توضیح بدهد.»
برای اینکه گزارش مبتنی بر نمونهگیری ارزشمند باشد، باید از نمونه نماینده استفاده کرد که عاری از هرگونه جهتگیری باشد. به همین دلیل است که آمار و ارقام مربوط به دانشگاه ییل ارزش چندانی ندارد.
و به همین منوال، بسیاری از مطالبی که در روزنامهها و مجلات میخوانیم، اساساً بیمعنا میباشند.
. .